اصل قانون سوبژکتیو ملت کرد.

اصل قانون سوبژکتیو  بین المللی ملت کورد 

کاملا معلوم است که ملت کردیک اقلیت مذهبی و یا زبانی و فرهنگی نیست بلکه یک ملت با تمام خصوصیات کامل ان است.جمعیت کرد ها که بیشتر از سی میلیون نفر بوده سرزمین انها کردستان و وسعت ان 500هزار کیلومتر مربع یعنی به اندازه وسعت کشورهای المان  اتریش و سویس می باشد  که در پیمان نامه (سور)سال 1920حق تشکیل یک دولت مستقل به این ملت  داده شده است. 

وریابهرامی

[e-mail]

کاملا معلوم است که ملت کردیک اقلیت مذهبی و یا زبانی و فرهنگی نیست بلکه یک ملت با تمام خصوصیات کامل ان است.جمعیت کرد ها که بیشتر از سی میلیون نفر بوده سرزمین انها کردستان و وسعت ان 500هزار کیلومتر مربع یعنی به اندازه وسعت کشورهای المان  اتریش و سویس می باشد  که در پیمان نامه (سور)سال 1920حق تشکیل یک دولت مستقل به این ملت  داده شده است . 

تاکنون تعریف دقیق و روشنی در مورد ملت در ادبیات قانون بین المللی دیده نشده است.و این  

قضیه باعث اختلاف در ایجاد وجهه ی سوبژکتیو بین المللی  ملت ها شده است ومطرح شدن بی قید و شرط سوبژه بین المللی ملت ها  و به معنی تضعیف حاکمیت دولت ها بوده وبه کاربردن  بی ملاحظه ی اصلاح ومفهوم ملت  دولت  و ملیت  در زبان دیپلماتیک انعکاس این واقعیت است ونقضیکه در تعریف رسمی مفهوم ملت در قانون بین المللی وجود دارد بی اهمیت شمردن حقوق ملتها  ازنقطه نظر قوانین سیاسی است شمار زیادی از نویسندگان متخصصین و حقوقدانان  تعاریف مختلفی در این مورد ارائه داده اند از ان جمله تعریفی است که گرویس .حقوقدان دریکی از اسناد سازمان ملل در موردحق تعیین سرنوشت ارائه داده است.

                 ((ملت شامل یک گروه انسانی خاصی است که ضمن یک موضوع مشترک

                   خواهان ایجاد یک اراده  سیاسی واحد بوده و توانایی ایجاد و ادامه ان را در

                     اینده دارا می باشد ))

در سمیناری که در سال 1989از طرف سازمان یونسکودر پاریس  برگزار گردید و هدف ان  تامل بر سر مفهوم حق ملت ها بود  مفهوم _ملت_بدین شیوه تعریف گردید ه است 1).گروهی از مردم که برخی یا همه این ویژگی هارا داشته باشند :الف-اداب و رسوم تاریخی مشترک (ب)هویت ملی یا قومی(ج)فرهنگ مشترک

یا فرهنگ مشابه(د)هویت زبانی (ه)اشتراک مذهبی یا شباهت مذهبی (و)ارتباط جعرافیایی(ز)اقتصاد مشترک

2).صرف نظر از جمعیت این مردم ( به عنوان مثال ملت های درون دولت های کوچک )باید انها دارای بیشترازیک سازمان ساده باشند

3).لازم است این مردم خواستار شناخته شدن خود به عنوان یک ملت بوده یا احساس تشکیل یک ملت را داشته بانشد (با رعایت اینکه درون این گروه  گروهایی  کوچکتری وجود دارند که دارایی خصوصیات فوق بوده اما نه خواستار تشکیل دادن یک ملت هستنند  ونه احساس ملت بودن را دارند )

4).لازم است که این مردم برای شناساندن ویژگیهای مشترک  تعریف و ایجادی یک هویت مشخص و مشترک به تاسیس و تشکیل سازمان  و ارگان لازم اقدام کنند  پرفسور   ریگو   در جریان بحث و بررسی در مورد اعلامیله جهانی حقوق ملل در الجزیره گفته است :

             هنگامی که از ملت نامبرده می شود گروهی از مردم متصور می شود که دارای

             اصالت بوده واز چندین قشر و گروه مختلف اجتماعی و فرهنگی به وجود امده اند

            واین گروه به تکیه بر ویژگی هایی گروهی شان ویژگی های مشترک اجتماعی ایجاد

            شده اند از این رو هیچ فردی نمی تواند خارج از گروهای نامبرده ای باشد که بدونه

          اجازه ایجاد روابط با گروه های  و ملت های دیگر داده اند:

طبق تعاریف فوق از این نظر که کرد دارای سیما و ویژگی های تاریخی  و مشترک  میباشد  شکی نیست که شرایط  کامل  را برای اطلاق ملت  به ان دارا می باشد  مسله ای که باقی می ماند اثبات  این مطلب است که ملت ها  در قانون بین  المللی دارای خصوصیت سوبژکتیف  حضور جهانی بوده  و در مقایسه ی انها به دولت در مقابل جامعه بین المللی دارای حقوق ویژگی خود می باشند قطعنامه های سازمان ملل یکی از مانع اساسی قانون بین المللی پس از جنگ جهانی دوم به شمار می ایند  هر دو ماده 2-1و55 این پیمان  نامه  اصلاح"ملت" به عنوان صاحب حقوق یکسان  و حق تعیین سرنوشت  را به کار برده است ولی این ملت ها که در پیمان نامه به انها اشاره شده است کدام ها هستنند؟ اگر این تعریف تنها شامل ملتهای مستقل را دچار تناقض می کنند این در حالی است  که سازمان  ملل از استقلالی که ملت ها برای ان مبارزه کرده اند پشتیبانی کرده است از طرف دیگری اگر مساله ی فوق تنها ملتهای مستقل را در خود جای دهد  درست در مقابل اهداف سازمان ملل قرار میگیرد به این معنی که صلح جهانی تنها در اثبات و اجرای حقوق یکسان  تمامی ملتهاتحقق می یابد

از این نظر لازم است اصطلاح ملت  همه ملت ها را (صرفنظر ازاستقلال یا عدم استقلال انها)در خود جای دهد به عبارتی اگر این ملت ها به دولت دیگری الحاق  شده اند بدین معنی است که مبارزات ازادی بخش انها هنوز به نتیجه نرسیده است و ایا این به ان معنی است که به رسمیت شناختن حقوق ملتها  به اعمال قدر و نتایج دلخواه  مبارزاتشان بستگی دارد؟بدون شک این تعریف وتفسیر با عقل و منطق ناسازگار است از این رو در گزارش کارشناسان یونسکو امده است که ملت ها به قبول سیستم  و رژیم های سیاسی ای  که حقوق اساسی  انها را رعایت نمی کنند  هیچ الزاماتی  ندارند  به همین دلیل  جای تعجب نیست  که متخصصین  و کارشناسان  مسائل ملت های جنوب افریفا .فلسطین . وکردها  را در مذاکرات خود به عنوان نمونه بحث قرار می دهند.

پس  به این ترتیب اصرار داشتن بر حق تعیین سرنوشت  ملت ها  جای مذاکره نیست  و هرگونه تجاوز به این حوزه خلاف قوانین موجود بوده  ومخالف حقوق اساسی  انسانها  می باشد. این نشان می دهد که ملت ها داری هویت مشخص بین المللی  هستند حال چه دارای یک دولت مستقل باشند  ویا نه هویت مشخص ملت ها  بر خلاف هویت دولت  هویت اصیل است. چرا که لازمه وجود  دولت ها  ملت ها  می باشند علاوه بر این سند مهم دیگری وجود دارد  که هویت مشخص بین المللی ملت ها را  به رسمیت  می شناسد  وان پیمان نامه ی افریقایی حقوق بشر و ملت هاست واز سال1986به یعد طرف های امضا کننده ان بدان پایبند  می باشند  این پیمان نامه به علت  توافق چند جانبه قانونی در قاره افریقا دارای اهمیت ویژه ای است  و بندهای ان حقوق ملت ها  را اثبات کرده  و دولت ها رانیزبه اجرای ان متلزم میکنند  دول عنصر سازمان اتحاد افریقا از طریق این پیمان نامه  نه تنها بر حق تعیین سرنوشت  سیاسی  و اقتصادی  ملت ها  اصرار دارند (بند20)بلکه اصول یکسانی ملت ها(بند19) حق وجود دداشتن (بند229)حق بهرمندی ازادی از ثروت  ومنابع طبیعی(بند21)حق رفاه  در سطح  داخلی و بین المللی (بند23)و حق زندگی در محیط ارام (بند24)را  مورد اشاره قرار داده اند از این جهت نیز تفاهم نامه های بین المللی در مورد حقوق ملت ها در سطح جهانی به بن مایه ی قوانین بین المللی تبدیل شده و در نتیجه حق تعیین سرنوشت  حق موجودیت و انتخاب رژیم سیاسی واقتصادی  را برای ملت ها  مورد اشاره قرار می دهند  باید گفته شود که ملت ها دارای هویت مشخص بین المللی بوده  وبه منظور دفاع از منافع  و حقوق اصیل انها  به وجود  امده  و قوانین رایج بین المللی انها را به رسمیت شناختد است البته  این حق مستلزم وجود دولت  نخواهد بود . اما تا هنگامی که دولت  وجود نداشته باشد  نماینده  ویک سیستم اجرای برای اعمال خواسته ها ی ملت در سطح بین المللی  وجود ندارد .

هر ملتی برای اینکه در سطح بین المللی بتواند  از حق خود دفاع کند  باید سازمان و ارگانی تشکیل دهد و نماینده  ومجری خواسته ای  ان باشد  و اغلب  وظیفه ی اینگونه سازمان ها  را جنبش های  ازادی خواه  ملی بر عهده دارند  به نظر پرفسور "کسیزی "مسئله ای که این وظیفه را  به عهده  جنبش های ازادیخواه  ملی میگزارد  مشروعیت بین المللی  انها می باشد  که با تکیه بر تعیین حق سر نوشت ایجاد شده است  و البته لزومی ندارد که جنبش مذکور حوزه و زمینه  را که به خاطر  ان تلاش میکند تحت کنترل داشته باشد  بنا براین  ملت های عضو سازمان ملل  حقوق  و وظالیف یکسانی با دولت ها دارند که از قوانین  بین المللی  نشات  میگیرند 1-اصول حق تعیین سرنوشت  با تکیه بر حق2-اصول  کلی رفتار در جنگ 3-قوانینی که تاثیر ان پیمان نامه ها را تعیین کنند4- قوانین سازمان ونهاد های مورد قبول  در سطح جهانی  ملت هایی که یک سازمان همیشگی  انها را نمایندگی میکند حق دارند که بدان احترام گذاشته شود  و نماینده های  انها در سازمانهایی مختلف مورد توجه  و محافظت  قرار گیرند

ملت کرد تمامی ویژگی هایی را که جامعه ی ملل و به ویژه  ملل متحد با تکیه  بر انها  حق تعیین سرنوشت  را برای ملت ها محترم میشمارد دارا می باشد  یعنی شکی نیست  که باید  هویت مستقل  کلت کرد  همچنان که در مورد دیگر جنبش های ازادیخواه ملی  از جمله پولساریو  ئر صحرا  سوابوئ در نامیبیا  و سازمان ازادیبخش فلسطین  مصداق دارد  به عنوان ملتی که یک جنبش ازادیخواه  ملی ان را رهبری  و نمایندگی می کند  به رسمیت شناخته شود  و به رسیمیت شناختن  هویت بین المللی  ملت کرد خلا بسیاری  عظیمی  را در مبارزات  این ملت  در سطح بین المللی  در چها رچوب  قوانین جهانی  پرکرده  و به تکیه گاهی   برای دفاع  از حقوق مشروعیت  و حق تعیین  سرنوشت  ان تبدیل  خواهد شد .

وریابهرامی

[e-mail]